15.9.10

3-بیست و یک اتفاقی که در فوتبال ایران خواهد افتاد

1.      علی کریمی به علت اینکه کفاشیان تو تمرین بهش آدامس نداده با او دعوا میکند و دوباره از تیم ملی قهر میکند. هدایتی تهدید میکند که از فوتبال برود در نتیجه کفاشیان استعفا میدهد و دکتر سردار سید عزیز محمدی رئیس فدراسیون میشود.
2.      حجت الاسلام و... علیپور استاد اخلاق و رئیس منشورش، اعلام میکند ع.د. به علت پوشیدن لباسهایی که به دلیل اضافه وزن، همه جایش زده بیرون منشوری شده و دیگر نمیتواند مربیگری کند. چون نامبرده با خدا لابی میکند بخشیده میشود.
3.      جناب رئیس فدراسیون هاکی، که نمیداند چه فرقی با چوگان دارد، مجری برنامه وزین ورزش و مردم که سی سال است پخش میشود چون قسم خورده که از هر کسی که حتی یک روز در ورزش مدیر بوده، تعریف و تمجید کند، اولین انتقاد تاریخ برنامه خود را از آلودگی هوای تهران میکند تا به کسی بر نخورد.
4.      علی فتح الله زاده در مصاحبه ای شرکت کرده و از بایرلورکوزن مثال نمیزند.
5.      در راستای بند قبلی، ژنرال در مصاحبه اش یاد آوری نمیکند که دو ماه در لورکوزن دوره دیده.
6.      مهندس محمد علی آبادی، رئیس سازمان تربیت بدنی شده و دکتر علی دادکان را به عنوان رئیس فدراسیون انتخاب میکند.
7.      جواد خیابانی بجای عادل فردوسی پور مجری نود میشود. در برنامه بعد 24 میلیون نفر در مسابقه شرکت کرده و حمایت خودشونو از مجری جدید نشان میدهند.
8.      کریم باقری به استقلال میرود. در کنفرانس مطبوعاتی میگوید: من از بچگی طرفدار استقلال بودم.
9.      در ویژه برنامه نود با حضور محمد مایلی کهن و امیر قلعه نویی، آندو به همراه مجری یکدیگر را در آغوش میکشند.
10.  افشین قطبی با دل گوسفندی که در رستوران عموش خورده، میخواهد به همه مردم ایران عشق بده. اما قبل از اینکه اتفاقی بیفته منشوری میشود.
11.  شاغلام با تیمی به استادیوم آزادی میاد که هفت نفرشون قبلا تهران آمده اند.
12.  سرهنگ علیفر در گزارش تکرار بازی شاهین و راه آهن از سیستم دفاع چهار نفره دفاع میکند ولی باز هم میگوید که دقیقه 92 اشتباه است، باید گفت 90+2 و فوتبال 90 دقیقه هست. ایندفعه فقط پنج بار.
13.  سپاهان همه بازیکنای تیم ملی را میخرد و بجای آن به مسابقات میرود. عین هندبال.
14.  قلعه نویی از گروهش در آسیا بالا میرود.
15.  علی پروین برای دفعه 273ام از فوتبال خداحافظی میکند. چون قبلش بازم برگشته بود.
16.  ابومسلم بعد از مذاکره با مورینیو و کاپلو، با مهدی ناصرپور قرارداد میبندد. نامبرده نسبتی به ناصر مهدی پور ندارد.
17.  خسرو حیدری، پیروز قربانی، علیرضا واحدی نیکبخت، علیرضا نیکبخت واحدی، حسین کاظمی، سیاوش اکبرپور، غلامرضا عنایتی، امیر قلعه نویی به استقلال برمیگردن.
18.  دکتر علی فتح الله زاده دکترای دیگری از دانشگاهی در جزایر قناری دریافت میکنند.
19.  سازمان لیگ قیمت بلیتها رو ده برابر میکند تا به استاندارد نیوکمپ برسیم. دکتر قاضی آقای شریفی به علت اینکه طرفدارها هنوز به استادیوم میایند، همه تیمها رو 17 بازی از داشتن تماشاگر محروم میکند.
20.  افشین قطبی  فرهاد مجیدی، میداوودی، علی کریمی، کعبی، شیث، مهدوی کیا،... را به تیم ملی دعوت میکند و ایران قهرمان جام ملتها میشود.
21.  چیز دیگه ای نداشتیم. فقط میخواستیم بیست و یک مورد داشته باشیم تا کسی که یه نگاه به این میندازه فکر کنه چقدر باحاله. باز هم باید بنویسیم که فکر کنه اون آخریه حتما بهترینه که طولانی تر از بقیه هستش. ولی نمیدونه که نویسنده تو حالت عادی نبوده موقعی که اینارو مینوشته. فقط یک کلمه دیگه لازمه تا طولانی ترین بشه. که

14.9.10

2- مبارزه از راه دور

روشهای انقلاب کردن در ایران قرن 21:
برای رهایی مردم از ظلم خیل عظیمی از هموطنان بطور شبانه روزی در تلاش بوده اند. با اینکه آنها در هیچکدام از تظاهرات مردم در یکسال و خورده ای گذشته شرکت نکرده اند ولی خدمات بیشمار دیگری در راستای اهداف جنبش سبز از خود نشان داده اند.
 در قبل از انتخابات یکسری که تحریمی بودن و اصلا رای ندادن چون به نظرشون موسوی و کروبی، مثل خاتمی عامل رژیم هستن و فرقی با بقیه ندارن. ولی بعد از انتخابات سریع خودشون را عضو جنبش کردن و گفتن ما با بقیه ایم. اونا هم سران جنبش آزادیخواهی ایرانن. چون عمدتا تو خارج بودن با از خودگذشتگی فراوان یکشنبه ها جمع میشدن و لباس سبزاشونو در میپوشیدن آخرشم به یاد زندانیهای سیاسی یه باربیکیویی دور همی میخوردن. خوب تو خارج بودن دیگه! با درد دوری از وطنو، باتومو، گرونیو اینا انتظار بیشتر ازشون نمیشد داشت.
یکسری هم که یه هفته قبل از انتخابات، بعد از مناظره ها تصمیم گرفتن رای بدن چون باید یه دلیلی میداشتن که برن شبا تو خیابونا برقصن دیگه. بعد انتخابات هم که چون فکر میکردن کار سیاسی یعنی رقصیدن و مچ بند سبز بستن، تظاهرات نمیرفتن که هیچ، مچ بنداشونم باز کردنو گفتن که کی بود کی بود ما نبودیم. در شجاعانه ترین حرکت خود، تو تخت خوابشون الله اکبر گفته اند.
یک دسته دیگه هم هستن که از راه دور مبارزاتشونو ادامه میدن. اینا کسایی هستن که بهشون مبارزان مجازی میگن. موقع انتخابات عکس فیسبوکشون رو سبز کردن. ولی بعد از مدتی، همون موقع که همه فهمیدن میشه از رو فیسبوک آدمارو پیدا کرد، سبزیشو یه خورده کم کردن. با تلاشی شبانه روزی آنلاین میمانند و به لینکهای بالاترین رای میدهند تا مردم آگاه تر بشوند. در وبلاگی مستعار اخباری رو که جرس و بقیه منتشر کرده اند را کپی پیست میکنند تا یکی دو نفر دیگه از آن آگاهی پیدا کنند.
در فیسبوک موسوی را لایک میکنن و عضو گروه کمپین فلان میشوند تا جلوی فریند هاشون کم نیارند. خیلی دیگه فعال باشند به بقیه ساجست میکنند. داشت یادم میرفت، تو هیچ تظاهراتیم شرکت نکردن. حتی سه میلیونیه.
با وجود مبارزانی که بالا بطور خلاصه مرور شد، امید میرود که در جامعه ایران در کوتاهترین مدت زمانی تحولی بنیادین صورت بگیرد؛ و انقلاب شود(!!؟؟!؟$#)
پ.ن.: مسئولیت خواندن مطالب بالا با خواننده میباشد، نه نویسنده.

13.9.10

1

:به ادعای مورخین و باستانشناسان این مورد مینیمال ترین طنز تاریخ بشریت است

محمود احمدی نژاد


12.9.10

اساسنامه این وبلاگ

ما(يک گروه خفن) همينجا با قاطعيت اعلام ميکنيم که اومديم به ريش همه بخنديم. به سبيل و موهاي يک سري ميخنديم. و به يه جاهاي ديگه بقيه ميخنديم.
مرام ما اينه که همه رو مسخره ميکنيم چون اصولاً همه مسخره هستن. ما هم که از همه پول ميگريم و وابسته به تماميه چيزا هستيم پس با هيچکس جدي نداريم. ميخوايم اولين و آخرين وبلاگ بيطرف نه تنها کل دنيا، بلکه زمينم باشيم.
قانوني هم نداريم چه برسه به سنتور. قانونو که کلاً اجرا نميکنن براي همين ما قانوني نداريم.
برامونم فرقي نميکنه طرف (بخوانيد سوژه) براي چه دسته، راسته، گروه يا کشوري باشه. ميخواد يارو شبيه عنتر باشه يا اينکه چيز باشه؛ ژنرال باشه يا امپراطور؛ افتخاري داشته باشه يا در حد خس و خار باشه؛ 90 تا برنامه داشته باشه يااينکه با مداد اسم تيمارو مينويسه؛ يک تمساح پيره يا خودنويسه؛ ننه جونش هم ميفهمه يا پسرش لندن نشينه؛ زنش فاحشه است يا شريعت مداره؛ همه کاره سينماست يا زنو بچش همه تو کاره سينمان؛ سنتوريه يا تو روح پدرش ليمو ترش ميريزه؛ همش دلش ميگيره يا به بچهها ياد ميده گربه تو نقشه کجاست؛ وبلاگ نويسه يا وبلاگ خونه.
 ما تا اولين قطره خوني که از بدنمون بياد سر حرفمون هستيم، البته اگر تا اون موقع حرفمونو عوض نکرده باشيم. تو نوشته هامون هم تمامي قوانين رو زيرمون ميگذاريم(هرکي فکر بد کنه خره) بجز اونايي که مخالف ما نباشه.
 کلاٌ منظور اينه: اين يک وبلاگ طنز ميباشد. اصلاً چرا بالايي هارو نوشتيم؟ حد اقل ما نوشتيم، ببين اوني که ميخونه چه ...
با جملهي بالا در 10 خط انشاء بنويسيد.